منتقد: جيمز براردينلي (منتقد "ريل ويوز") ، امتياز: 7.5 از 10
اگر فيلم جديد گي يرمو دل تورو را گودزيلا (نسخه توهو) يا ترانسفورمرز قلبدار بناميم پُر بيراه نگفتهايم. به هر حال، هيچ رمز و رازي پشت «حاشيه اقيانوس آرام» و از آن
مهمتر پيامي که قرار است به بيننده برساند وجود ندارد. فيلم دقيقاً سفارشي فصل تابستان ساخته شده و پر است از روباتهاي غول پيکري که با غولهاي دريايي گلاويز ميشوند و غولهايي که بر سر شهرها آوار ميشوند و چنان خشونتي را به تصوير ميکشند که تنها سالنهاي بزرگ سينما با پرده هاي عظيم و سيستمهاي صوتي پيشرفته از پس نمايش آن بر ميآيند. در تمام مدت 130 دقيقه «حاشيه اقيانوس آرام» نميتوانيد يک صحنه واقعي ببينيد، اما اين اصلاً مهم نيست چون که اين صحنه هاي آشنا با حداکثر مهارت و تخصص براي شما آماده شدهاند تا نوعي تجربه وهمي را برايتان رقم بزنند.
فيلم با کليشه آگاهانه اي آغاز ميشود که سالهاست سينماروها آن را نديدهاند. مخلوقاتي بيگانه، که رسانه هاي دنيا آنها را «کايجو» ميخوانند، از دره اي عميق در اقيانوس آرام سر در ميآورند تا نسل بشر را منقرض کنند. بنابراين کشورهاي مختلف گرد هم جمع ميشوند تا با حمايت از برنامه اي به نام «جارگر» اين تهديد را خنثي کنند. در برنامه جارگر روباتهاي غول پيکر با هدايت دو انسان به نبرد تن به تن با کايجو ميروند. در مدت کوتاهي جارگرها بر غولها پيروز ميشود و هدايت کنندهها هم به شهرتي افسانه اي دست مييابند، اما به تدريج اوضاع تغيير ميکند. کايجوها بزرگتر و خطرناکتر ميشوند و تعداد دفعاتي که به انسانها حمله ميکنند هم بيشتر ميشود. جارگرها به تدريج از بين ميروند تا اين که تنها چهار روبات از آنها باقي ميمانند. با اصرار مارشال استاکر پنته کوست (با بازي ادريس البا) حمايتها از اين برنامه قطع ميشوند و روباتها مجبور ميشوند تا به زير زمين بروند و در آنجا مقاومت کنند.
در اوج جنگ، رالي بکت (چارلي هونام) يک هدايت کننده برجسته جارگرها است اما بعد از اين که برادرش کشته ميشود و روباتش به سختي آسيب ميبيند، او ناگهان
به گوشه اي دنج پناه ميبرد. با نزديک شدن به پايان دنيا، پنتاکوست او را مييابد و به او مسئوليت مهمي محول ميکند. روبات او بازسازي و آپگريد ميشود. حال او تنها به يک دستيار نياز دارد که خيلي زود او را در دم و دستگاه پنتاکوست مييابد. نخستين نبرد ماکو موري (رينکو کيکوچي) به عنوان دستيار جديد و رالي بکت واقعاً افتضاح است اما وقتي يک جفت کايجو به هنگکنگ حمله ميکنند و سه جارگر ديگر را از کار مياندازند، زمان فرستادن رالي و ماکو به ميدان فرا ميرسد.
نبرد هنگکنگ که چيزي در حدود دو سوم فيلم را به خود اختصاص ميدهد بدون شک نقطه اوج فيلم «حاشيه اقيانوس آرام» است. اين فيلم ترکيبي از آدرنالين و تستوسترون است که طرفداران فيلمهاي غول دار، فيلمهاي روباتي و فيلمهاي اکشن در يک جرعه آن را بالا ميکشند. اين نوع فيلمسازي شجاعتي ميخواهد که تنها فيلمسازهاي درجه يک و آشنا به جلوه هاي ويژه مهارت ساختش را دارند. تنها چيزي که باعث ميشود فکر کنيم اين فيلم فاکتور انساني هم دارد وجود انسانها در درون روباتها است و «حاشيه اقيانوس آرام» هم به خوبي قدر اين موضوع را ميداند. در واقع فيلم تلاش ميکند تا بر اهميت دوستي و عشق و علاقه بين رالي و ماکو تاکيد نمايد. اين دو با روحياتي آسيب ديده به دنبال رستگار شدن هستند و کشش بين چارلي هونام و رينکو کيکوچي اين اطمينان را به بيننده ميدهد که آنها دوستان و عشاق خوبي در آينده خواهند شد.
به راحتي ميتوان به تفاوت اساسي بين «حاشيه اقيانوس آرام» و «ترانسفورمرز» پي برد. از نظر مايکل بي کل فيلم «ترانسفورمرز» بر اساس فاکتور خارقالعاده بودن شکل گرفته است. فيلم مملو از انفجارهاي پي در پي، جنگ بين روباتها و تبلور جديدترين جلوه هاي ويژه است. هر چيز ديگري غير از اينها در فيلم به شدت توي ذوق ميزند. اما براي دل تورو علاوه بر شگفت زده کردن بيننده چيزهاي ديگري نيز اهميت دارند: شخصيت سازي، روابط، پيشرفت روايي داستان و...
در بخش زيادي از فيلم از تکنيک سه بعدي به درستي استفاده شده است اما به عنوان يک قانون کلي اين فيلم هم از يک ضعف در اين تکنولوژي برخوردار است. حدود 75% فيلم در هنگام شب يا اعماق اقيانوس جايي که نور کمي وجود دارد رخ ميدهد. تکنولوژي سه بعدي ذاتاً از ميزان نوري که به چشمان بيننده ميتابد ميکاهد و اين امر در فيلم جديد دل تورو به يک ضعف تبديل شده است. لحظاتي در فيلم وجود دارند که به علت تار بودن به سختي در نسخه سه بعدي ميتوان آنها را فهميد. گرچه تصوير خراب ميشود اما با برداشتن عينک اکشن فيلم واضح به چشم ميآيد.
«حاشيه اقيانوس آرام» را ميتوان به داشتن پاياني ضعيف متهم نمود اما از آنجاييکه نبرد هنگکنگ خيلي خوب از آب در آمده است، پايان ضعيف فيلم در 15 دقيقه نهايي چندان به چشم نميآيد. يکي از به يادماندنيترين لحظات فيلم صحنه اي است که در آن رالي و ماکو با هم مبارزه ميکنند تا معلوم شود که آيا ماکو لياقت دستياري رالي دارد يا خير.
«حاشيه اقيانوس آرام» نشان ميدهد که چه کارهايي از دل تورو با داشتن بودجه کلان و اختيار تام بر ميآيد. فيلم به خوبي هزار توي پن نيست ولي بدون شک از دو نسخه پسر جهنمي بهتر است. «حاشيه اقيانوس...» فيلم بزرگ، جالب و سرگرم کننده اي است و هرگز به بيننده توهين نميکند. عشق و علاقه دل تورو به ساخت چنين فيلمهايي را ميتوان در سراسر فيلم حس کرد و اين دقيقاً چيزي است که او را از بسياري از فيلمسازان اين ژانر متمايز ميکند.
منبع:اختصاصی نقد فارسی
مترجم: سعید کلاتی
نظرات شما عزیزان: